جملات طنز و سوتی ها
دلای بارونی
اللهم صل علي محمد و آل محمد
یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:, :: 11:25 :: نويسنده : محمود

 

 
تو را از بین صدها گل من احمق جدا کردم

نفهمیدم ٬غلط کردم ٬من از اول خطا کردم

به یادت مانده آن روزی که با لبخند و با چشمک

نشستی در کنار من ٬خودم را جابه جا کردم؟

شدی نزدیک و گفتی: ضرر حالا ندارد که


 
 
1-هر دو تاشون فکر مي کنن جامعه درکشون نمي کنه.
2-به دو تاشون اگر رو بدي سوارت ميشن
3-هر دوشون مي تونن 200.000 تومان رو در 2 ساعت خرج کنند.
4-هردوتاشون با والدينشون دعوا و درگيري دارند.
5- مهمترين ويژگي هر دوتاشون تغیير شخصيتشونه.
6-دو تا شون در ظاهر دشمن خوني جنس مخالف هستند اما در باطن دلشون واسه جنس مخالف غش و ضعف ميره.
7-دو تاشون از دروغ متنفرن اما هيچ وقت حرف راست نمي زنند!
8-دو تا شون تا سن 20 سالگي 3 بار عاشق ميشن و در عشق شکست مي خورند! از 20 به بعد هم تو رويا سير ميکنن و تو 40 سالگی که از رويا بيرون مي آيند مي بينن اطرافشون 5-6 تا بچه و بدبختي و بي پولي و ... هستش واسه همين اين دفعه ميرن تو کما و سکته ميزنند!!!
9-وقتي با يه پسر يا دختر ايروني قرار ميزاري بايد 2 ساعت ديرتر به محل قرار بري تا علف زير پات جوانه نزنه!

 
 
دعاي دختر مجرد:اللهم عجل في ازدواجنا و تکميل ديننا وارزقنا زوجا الذي رفيعا مدرکا و رشيدا قدا و مالا کثيرا و بيتا مستقلا و سياره البرشيا.

 

.

دعاي پسر مجرد: اللهم ارزقنا حوريا تک دانه و کم توقعا و والدينها رو به موتا و جهيزيتها کامله و کدبانوا في اامور المنزل و تسليما لخشمنا و خدمت


 
 
عروس خانم دوشیزه shirin_sooskesiah آیا وکیلم شما را به مهر :

گوگل عدد سکه بهار آزادی / یک وب کم / سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام / یک مودم DSL / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD و شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ... / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج ...

به عقد دائم آقای feri_ferferi در بیاورم ؟

جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!! حاج آقا : برای بار دوم آیا وکیلم ؟

جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!! حاج آقا :!!!BUZZ , برای بار سوم خفم کردی آیا وکیلم ؟

عروس : با اجازه بزرگترهای Room بله!

 
 
دو ماشین با هم تصادف بدی می کنند، بطوریکه هردو ماشین بشدت آسیب میبینند .ولی راننده ها بطرز معجزه آسایی جان سالم بدر می برند. وقتی که هر دو از ماشین هایشان که حالا تبدیل به آهن فراضه شده بیرون می آیند ، خانم راننده میگوید: چه جالب شما مرد هستید،ببینید چه بروز ماشین هایمان آمده ! همه چیز داغان شده ولی ما کاملا" سالم هستیم . این باید نشانه ای از طرف خداوند باشد که ما اینچنین با هم ملاقات کنیم و شاید بتوانیم زندگی مشترکی را با صلح و صفا آغاز کنیم ! مرد با هیجان پاسخ داد:بله ، کاملا" با شما موافقم این باید نشانه ای از طرف خدا باشد ! سپس زن ادامه داد و گفت : ببینید یک معجزه دیگر. ماشین من کاملا" داغان شده ولی این شیشه مشروب سالم مانده است .مطمئنا" خدا خواسته که این شیشه مشروب سالم بماند تا ما این تصادف و آشنایی خوش یمن را جشن بگیریم. بعد زن بطری را به مرد داد . مرد سرش را به علامت تصدیق تکان داد و در بطری را باز کرد و نصف شیشه مشروب را نوشید. بعد بطری را به زن بر گرداند .زن بلافاصله بطری را به مرد برگرداند. مرد گفت: مگر شما نمی نوشید؟! زن در جواب گفت: نه . فکر می کنم باید منتظر پلیس باشم .
ادامه مطلب
 
 
روزي مرد بخيلي به يك موسسه لاغري مراجعه كرد تا لاغر شود.منشي به او گفت بفرماييد در چه سطحي مي خواهيد ثبت نام كنيد ؟ بخيل گفت : چه سطوحي داريد؟ منشي گفت : ما در اينجا در دو سطح ثبت نام مي كنيم يكي در سطح ويك (ضعيف) و يكي در سطح پاور(قدرت) اگر سطح ويك را انتخاب كنيد مبلغ ثبت نام يك ساعت و 1000 تومان است و اگر سطح پاور را انتخاي كنيد 2 ساعت و 3000تومان است . بخيل با خود انديشيد من كه زياد لاغر نيستم الكي چراسه هزار تومان بدهم و سپس سطح ضعيف را انتخاب كرد . وي را به مكاني در بسته هدايت كردند در آنجا دختر جوان و زيبايي ايستاده بود مسئول موسسه گفت : شما يك ساعت وقت داريد كه اين دختر را در اين مكان بسته گير بياندازيد ضمن اينكه با اين جست و خيز لاغر مي شويد اگر توانستيد او را كمتر از يك ساعت بگيريد باقي يك ساعت وي در اختيار شماست! پس بخيل بسيار خوشحال شد و بدنبال دختر دويد تا وي را بگيرد ولي دختر بسيار چابك بود و مرتب از دست وي فرار مي كرد تا اينكه بخيل در مكاني دختر را به چنگ انداخت ! اما هنوز اقدامي نكرده بود كه زنگ پايان يك ساعت به صدا درآمد! بخيل هر چه اصرار كرد كه پول يك ساعت اضافي را ميدهم و بگذاريد اينجا باشم افاقه نكرد و وي را از آن مكان بيرون كردند.بخيل با خود گفت : فردا استثنائا خساست را كنار مي گزارم و سطح پاور را انتخاب مي كنم و دو ساعت آن مكان را كرايه مي كنم تا يك ساعت را صرف گرفتن دختر كنم و يك ساعت را .... پس روز بعد پيش منشي آن موسسه رفت و 3000 تومان زد به روي ميز و گفت سطح پاور لطفا!!! بخيل را به همان مكان ديروز هدايت كرده و در را نيز از آنطرف قفل كردند . اما شخص بخيل اثري از دختر درآنجا نديد ناگهان چشمش به مردي بسيار هيكلي و درشت اندام خورد! بخيل وحشت زده پرسيد تو كيستي و آن دختر كجاست ؟ شخص هيكلي گفت : آن دختر مربوط به سطح ضعيف است و من مربوط به سطح پاور و حالا من دو ساعت دنبال تو مي كنم و تو نيز دو ساعت وقت داري كه خودت را از چنگ من نجات دهي و فرار كني و گرنه .........
 
 آرشيو نظرات |
 
یک روز توی پیاده رومی رفتم... از دور دیدم یك كارت پخش كن خیلی با كلاس، كاغذهای رنگی قشنگی دستشه ولی به هر كسی نمیده! خانم ها رو که کلا تحویل نمی گرفت و در مورد آقایون هم خیلی گزینشی رفتار می كرد و معلوم بود فقط به كسانی كاغذ رو می داد كه مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند، اهل حروم كردن تبلیغات نبود .... احساس كردم فكر می كنه هر كسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی گرون قیمت رو نداره ،لابد فقط به آدمهای باكلاس و شیك پوش و با شخصیت میده! از كنجكاوی قلبم داشت می اومد توی دهنم...!!! خدایا، نظر این تبلیغاتچی خوش تیپ و با كلاس راجع به من چی خواهد بود؟! آیا منو تائید می كنه؟!! كفشهامو با پشت شلوارم پاك كردم تا مختصر گرد و خاكی كه روش نشسته بود پاك بشه و كفشم برق بزنه! شكم مبارك رو دادم تو و در عین حال سعی كردم خودم رو كاملا بی تفاوت نشون بدم! دل تو دلم نبود. یعنی منو می پسنده؟ یعنی به من هم از این كاغذهای خوشگل میده...؟! همین طور كه سعی می كردم با بی تفاوتی از كنارش رد بشم با لبخند نگاهی بهم كرد و یک كاغذ رنگی به طرفم گرفت و گفت: "آقای محترم! بفرمایید!" قند تو دلم آب شد! با لبخندی ظاهری و بدون دستپاچگی یا حالتی كه بهش نشون بده گفتم: ا ِ، آهان، خب چرا من؟ من كه حواسم جای دیگه بود و به شما توجهی نداشتم! خیلی خوب، باشه، می گیرمش ولی الآن وقت خوندنش رو ندارم! كاغذ رو گرفتم ... چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اونقدر هول بودم كه داشتم با سر می رفتم توی كیك تولدی كه دست یک آقای میانسال بود! وایسادم و با ولع تمام به كاغذ نگاه كردم، نوشته بود: . . . دیگر نگران طاسی سر خود نباشید، پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریكا !!
| آرشيو نظرات |
 
... و باز هم خر لنگ اينترنت وطن

حتما متوجه افتضاح بودن وضعيت اينترنت در دوسه هفته‌ي اخير شده‌ايد. البته اگه كلمه‌ي مناسب‌تري پيدا مي‌كردم به جاي كلمه‌ي افتضاح مي‌ذاشتم... الغرض

علت ثبت همچين پستي فقط و فقط يك دليل مي‌باشد:

عصبانيتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت 

داد دلمونو به كي بايد بريم بگيم ... حالا اينو ببينيد و صبر كنيد تا پست بعدي ...




 آرشيو نظرات |
 
رسيديم به سوتي شماره 8 هشت كه همين امروز اتفاق افتاده..
خيلي كوتاه و خنده دار بگم خدمتتون...
.
من صبح تا عصر كاپشن تنم بود.. عصر يه مقدار گرمم شد گفتم كاپشنو بيرون بيارم..از قضا امروز عصر ميخواستم برم پرسه كسي...
هه هه هه هه
اينجارو داشته باشين.. آقا خوب كه دير رفتم.. تا 4.30 بود من 4.20 خودمو رسوندم ديدم همه دارن  ميرن.. خيلي ناراحت شدم كه نرسيدم.. خيلي زشت بود.. آخه تقصير من نبود.. كاري برام پيش اومد نتونستم به موقع برسم..
خب اينارو ولش كنين..
درمسجد رفتم ديدم همه ديگه دارن ميرن بيرون.. يكي ازدوستان منو ديد.. بهم گفت بيا..
من رفتم ببينم چكارم داره..
بهم ميدونين چي گفت؟
هه هه هه هه
بهم گفت..
هه هه هه هه
فكر نميكني اين بوليز يا چميدونم بليز كه كردي تنت برعكسه..؟

وااااااااااااااااااااااااااااااي
كاش اونوقت زمين دهان وا ميكرد من ميرفتم توش..
هه هه هه نگاه كردم.. ديدم.. واااااااااااااااي من از صبح تا اونوقت اين لباسو برعكس كرده بودم.. فقط خداروشكر كردم كه تا اونوقت هم كاپشن بود  تنم.. هم بعد اينكه كاپشن رو هم بيرون آوردم تو ماشين بودم..
بيشتر اينجا خوش به حالم شد كه مراسم تو مسجد تموم شده بود.. وگرنه وقتي ميخواستم از جلوي اونايي كه صاحب عزا بوردن رد شم.. بعد اينكه به من ميگفتن خوش آمدي.. پشت سرم از خنده ميمردن..
يوههههههههههههههههههههههههه
والا خودمم نميدونم جديدا خيلي سوتي ميدم..
هه هه هه
البته لباسمو صبح كه زود بلند شدم فكر كنم خوابالو بودم.. درست حواسم نبوده.. تنم كنم..
هه هه هه هه
كووووووووووووووفت. مگه خودت تا حالا سوتي ندادي كه به من ميخندي؟
هه هه هه

نظرات |
 
سوتي شماره 7 سيامك.سوتي 8 هم بلاگ بعدي هه هه.وااي بر خودم..چه ميكنه اين سيامك. هه هه هه
.
.
.
خدمت آقايون و خانمها كه عارض باشم.. اين بنده حقير..
........eeeeeeeeeeee
مرض.. به من نمياد قشنگ حرف بزنم؟
..نه؟
كوووووووووووفت..
خب ديگه نيشتو ببند.
من گاهي وقتي كه بيكارم براي اينكه بيكار نباشم و يه پولي هم دربيارم.. ميرم تو آژانس تاكسي تلفني..
از قرار معلوم.. ديشب هم رفتم..
صبر كنين.. يه  كم خودم بخندم.. هه هه هه هه هه
يوهههههههههههههههههههههههههههههههه
هه هه هه هه هه
خب ديگه كافيه.. بزارين يه ليوان آب هم خوبم..
....خب..
من ديشب رفته بودم آژانس.. من بودم با دوستم كه صاحب آژانسه..يعني شيف شب بوديم ديگه..
اون و من..
يه زنگ خورد دوستم رفت سرويس..
منم تنها موندم. بعد از چند دقيقه.. تلفن زنگ خورد..
زيليليليليليليليلنگ////
منم كه گوشيرو برداشتم و از طرف آدرس رو گرفتم.. تلفن رو گذاشتم..
تو ليست اسممو كه سرويس بردم نوشتم.. و بعد..
از آژانس رفتم بيرون.. قائدتا بايد درب رو قفل ميكردم ديگه..
قفل هم از همين قفلهاي آويز بود كه همه ميدونن..
خلاصه سرتونو درد نيارم.. درو قفل كردم.. نا گفته نماند.. بارون هم مث دمب اسب ميباريد..
هه هه هه
 بدو بدو بدو اومدم درماشيو وا كنم.. دست كردم تو جيب كاپشنم.. eeeeeeeeeee
اين كه سوئيچ نيست.. اي كليد در خونست..
واااااااااااااي بر من.. اينورو بگرد.. اين جيبو بگرد اون جيبو بگرد...
از پشت شيشه آژانس يه نگاه  به داخل انداختم..
واااااااااااااااااااي بر من.. سوئيچ رو داخل جا گذاشته بودم.. حالا من بيچاره هم واساده بودم.. بارون هم نه اينكه كج ميزد
بالاكن مغازه هم دردي رو دوا نميكرد.. خلاصه تا اون رفيقم اومد.. و حسابي طعم سرمارو چشيدم.. و يه كمي هم خيس شدم...
راستي.. اون مسافر بيچاره هم بعد نيم ساعت سوار ماشين دوستم شد.. چون رفته بود يه سرويس ديگه.. ازون طرف هم رفت دنبال يارو..

هه هه هه هه.. خب
سوتي شماره 8 رو هم تو بلاگ بعدي بخونين.. كه همين امروز اتفاق افتاده.. كوتاهه اما خنده داره.. چكار كنيم ديگه. حواسمون پرت شده.. فكريارانه ها آدمو نميزاره كه حواس داشته باشه. قراره پول آدماي پولدار هم گيرمون بياد خب.. يوههههههههههههههههه
بيچاره پولدارها...
گناه كردن پولدار شدن.. آخه چه ربطي داره..
خب ديگه كافيه وارد سياست نميشيم.. چون خيلي پيچيدست. آره.. شما بخندين. همين..
قربون شما..
بووووووووووووووووووووووووووووووس

 
 
كووووووووفت نخندين.. هنوز كه شروع نكردم..هه هه هه هه
 خودمم خندم گرفته وقتي فكرشو ميكنم چقدر بايد گيج باشي كه متوجه نشي...
اي بابا.. ببندين نيشتونو..
خب باشه شروع ميكنم..
آقايون و خانمها به ششمين سوتي سيامك خوش آمدي...
اونايي هم كه قبليهارو نخوندن ميتونن تو۱۳۲۵تا بلاگي كه گذاشتم بگردن اونارو هم بخونن..
خيلي خب باشه.. چه خبرتونه.. الان شروع ميكنم..
هه هه هه هه..
صبر كنين يه كم ديگه بخندم..
يوهههههههههههههههههههههههههههه
خب حالا نفسا تو سينه حبس...
بشمار
1
2
3
=========
خب..
من امروز رفتم پمپ بنزين.. بنزين بزنم..
نخند بابا. اينكه خنده نداره..
تو تا حالا نرفتي بنزين بزني..؟!!!!!!!!
هه هه هه
خلاصه ترمز كردم.. كارت بنزينو بيرون آوردم ودرباك رو هم باز كردم. و كارت رو كردم داخل همون كارت خون..
eeeeeeeeee
چرا كارت هرچي ميزنم توش ميگه كارت رو درست وارد كنين..
كارت رو برعكس كردم.. بازم همون پيامو داد
گفتم يعني چه خبره.؟
چرا اينجوري ميشه..
از يارو كه متصدي پمپه پرسيدم.. آقا چراهرچي من اين كارتو ميزنم.. ميگه اشتباه ميزني..
ميدونين بهم چي گفت؟
نخندينا...باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قول دادينا..
خب.؟
بهم گفت.. چكار داري ميكني... اون پمپ گازوئيله.. بيا اينور.. اين پمپ بنزينه.. هه هه هه
يوههههههههههههههههههههه
شانس آوردم كسي اطرافم نبود ،خلوت بود.. وگرنه همه بهم ميخنديدن..
منم براي اينكه طرف نگه چقدر من گيجم.
گفتم آخه من مدتي گاز ميزنم تو ماشينم.. يادم رفته كجابايد وايسم..
بعدش هم كه توبنزين رو زدمو رفتم تو دلم گفتم خب چه ربطي داشت..
هه هه هه هه هه
نخند بابا..
براي خودتم پيش مياد..
الهي آمين..

ا

در زمان محمد خان قاجار ، شخصی از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد.

صدر اعظم دانست حق با شاکی است گفت:اشکالی ندارد، میتوانی به اصفهان بروی.

مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست.

گفت:پس به شیراز برو.

او گفت: شیراز هم در اختیار خواهر زاده ی شماست.

گفت: پس به تبریز برو.

او گفت : آنجا هم در دست نوه شماست.

صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد: چه میدانم...اصلا برو به جهنم...

مرد با خونسردی گفت: متاسفانه آنجا هم مرحوم پدر شما حضور دارد.


آرشيو نظرات |
 
نصيحت يه....به پسرش..
پسرم:هيچ وقت زن نگير..به پسرت هم بگو كه زن نگيره..
هه هه هه هه هه هه ..خنديييييييييييييييييييييييييدم...

ادامه مطلب
نوشته شده در شنبه 1390/10/17ساعت 19:40 توسط سيامك| آرشيو نظرات |
 
سه نفر آمريکايي و سه نفر ايراني با همديگر براي شرکت در يک کنفرانس مي رفتند. در ايستگاه قطار سه آمريکايي هر کدام يک بليط خريدند، اما در کمال تعجب ديدند که ايراني ها سه نفرشان يک بليط خريده اند. يکي از آمريکايي ها گفت: چطور است که شما سه نفري با يک بليط مسافرت مي کنيد؟ يکي از ايراني ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهيم. 
آرشيو نظرات |
 
اگر توانستید به این سوالات به درستی جواب دهید به توانایی های خود امیدوار باشید واگر نتوانستید ......!!!

*درکدام جنگ ناپلئون مرد؟

*اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟

*چگونه می توانید یک تخم مرغ خام را به زمین بتنی بزنید بدون ان که ترک بردارد؟

 
 

داشتیم از خوشحالی مثل پودر ماشین‌لباسشویی کف می‌فرمودیم که تلفن دوچرخه سوتید. تلفن ما فقط همین یک ملودی را بلد است: سوت سوت سوتک سوت سوت سوتک! 


 
 

قانون پایستگی واحد :واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند !

تقلب چیست؟یک سری اعمال ننگین در صورت این کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد نوع خاصي از  هلو برو تو گلو

شب امتحان شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند شب ر ق ص و پایکوبی کلمات جزوه و کتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی و مرکزی دانشجو ...


 
 
اگر به دنبال شعری شخصی برای سنگ قبر خود بوده و یا عزیزان خود را از دست داده اید و به دنبال شعری در خور مرحوم خود هستید ان را از ما بخواهید شعر بر اساس موضوع مورد نظر شما سروده خواهد شد.ارائه اثر بین 2 تا حداکثر10 روزطول خواهد کشید
برای سفارش از ساعت 9 تا 11 شب با شماره----0935815تماس حاصل کنید

 
 

يکي از مريدان مشغول صرف غذا بود که شيخ(قديمهابه كسي كه درس ميداده يا استاد بوده ميگفتن شيخ بعضيابدبرداشت نكنن،فكركنن منظورم كسيه!!آره) از او پرسيد: آيا غذا ميخوري؟ مريد گفت بله. شيخ پرسيد آيا گرسنه اي؟ مريدگفت بله.
شيخ پرسيد آيا پس از صرف غذا سير خواهي شد؟ مريد گفت بله.
شيخ شمشير برکشيد و مريد را به دو نيم کرد.
سپس فرمود به خدا قسم از ما نيست کسي که فرصت پ نه پ را از دست دهد........))
يوههههههههههههههههههههههههه
خنديييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييدم..
اميدوارم كه مطلب رو گرفته باشين دوستان.. هه هه هه هه هه


 
 

 
 
اس ام اس سركاري و خنده دار جديد اسفند ماه 89


خدا شونه هامون رو فقط برای اینکه کوله بار غممون رو روش بذاریم نیافریده

آفریده که بعضی وقتها بندازیشمون بالا و بگیم :

"به من چه !"





یا رب ز کرم جزای نیکی بفرست

ماشین و آپارتمان شیکی بفرست

من میل به تک خوری ندارم، لطفا"

از این دم بخت ها شریکی بفرست





چشماتو نگاه کردم تمام آفرینش خدا رو توش دیدم

لوس نشو تو چشات خودمو دیدم !





شعر  جدید سعدی پس از حذف یارانه ها :

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

تا تو تانی لقمه نانی به کف آری و سریعا بخوریش!




به دلیل گرانی نان

بازی نون بیار کباب ببر

غیر قانونی اعلام شد!





گدا میره در خونه‌ی یه پیرزن و پیرزنه عصبانی میاد دم در و میگه باز اومدی گدایی؟

گدا هم بر میگرده میگه چیه انتظار داشتی بیام خواستگاری؟





بازی قدیمی و پر طرفدار « نون بیار کباب ببر »

به دلیل تعارض با واقعیت موجود در جامعه و تخیلی بودن آن از جمع بازی ها حذف و بازی

« چندین سیخ کباب بیار تا بتونی لقمه نونی ببری » جایگزین آن شد !





در خواب بدیدم ۷ دختر لاغر ، ۷ پسر چاق را خوردند !

تعبیر : قحطی شوهر در راه است !





( د U سT د A ر M )

مدل جدیدش هست !

قبلیا خیلی تکراری شده بود !





غضنفر تو جنگل داشته راه میرفته لاشه یه روباه رو میبینه رو زمین میگه :

وای خوب شد مرده و الا گولم میزد !

| آرشيو نظرات |
 
شام دیشب عدس پلو بود. مادرم در همان حال که بشقاب ها را آماده می کرد از من پرسید: «سالاد می خوری یا خیارشور؟»

گفتم: «خیارشور بیشتر می چسبه!»

مادرم گفت: «حیفه سالاد تو یخچال بمونه! داره خراب میشه!»

خندیدم و گفتم: «آخه مادر من شما که میخوای سالاد بیاری دیگه چرا سوال می کنی؟!»

به جای جواب یک لبخند تحویلم داد!

پدرم که شاهد ماجرا بود با خنده گفت: «خب ببین این هم یه جورشه دیگه!»

ادامه داد: «چه جوری بگم این هم یه نوع از دموکراسیه!»

گفتم: «یعنی اینکه . . .»

مادرم گفت: «ای بابا! باز این دو نفر شروع کردن! پاشید بیاید سر سفره.»


نظرات |
 
حسينيه ي محلمون يه مداح آوردن صداش مث کلاغه...از بس بد ميخونه آدم فک ميکنه حق با يزيد بوده . .

 توي تاکسي اگه کنارت يه دختر نشسته وقتي که خواستين پياده بشين
بهش بگين مگه نمياي ؟
اون هاج و واج شما رو نگاه مي کنه . بهش فرصت ندين و بگين : چه زود جا زدي؟
بعدش در تاکسي رو ببندين و برين. و مابقي ماجرا رو به افراد حاضر در تاکسي
واگذار کني

 کميته امداد . . . از يه بچه ميپرسه تو خونتون چي کم دارين ؟
ميگه هيچي !
گفتن چرا ؟
گفت ديروز خواهرم از پسر همسايمون حامله شد،مادرم گفت :
فقط همينو کم داشتيم !!!

|
 
آورده اند روزی سفیر دولت بریتانیا در تهران با درشکه به جایی می رفت 

در راه مدام درشکه چی به سفیر و دولتش زیر لب بد و بیراه می گفت

همراه ایرانی سفیر معذب از گستاخی درشکه چی به سفیر می گوید:

شما که متوجه الفاظ توهین آمیز این مرد می شوید پس چرا سکوت کرده و هیچ واکنشی نشان نمی دهید؟

سفیر انگلیس چنین پاسخ می دهد:

«مهم نیست چه می گوید!

مهم آن است که ما را به مقصد می رساند!»


مصداق: (اخيرا زياد ديده مي‌شه...)

نتيجه گيري: (براي جلوگيري از متهم شدن به حمايت و يا دششششمني با گروه‌ها و احزاب مختلف فعلا معذوريم. زحمت اين با خودتان)


 |
 
اندک مایه ای از اذان مغرب گذشته بود که شد آنچه نباید میشد...

معلوم بود حاج آقا تازه از راز و نیاز و طاعت و عبادت خداوندگار جهانیان فارغ شده بود و همچون رستم دستان سربلند و خرامان خرامان از درب مسجد برون میشد . انگاریدم ( گمان بردم ) که خود را میان حاله ای از نور میپندارد .

القصه...

خدا نصیب ارتش سرخ چین نکند انچه به ما مرحمت نمود . در همین اوضاع و احوال ورانداز کردن استاد (حاج آقا) بودم که ناگهان آتشفشانی عظیم تکانی خورد و غرشی کرد و ماگما و خاکستر بود که فوران میکرد .

اگه منظور از آتشفشان و ماگما و خاکستر رو نمیفهمید بازم به عنوان مطلب رجوع کنید

اخه نوکرتم حاجی جون شما تو این n سالی که از خدا عمر گرفتی هنوز تفاوت خیابون و WC رو درنیافتی ؟

حیف بعید میدونم این استادان اهل نت و وب و اینا باشن که یه وقت احتمال داشته باشه بیان این مطلب رو بخونن اگر نه که حرف زیاد داشتم باهاشون .

البته به در گفتم دیوار بشنوه . آخه میگن اگه پیام رو مستقیم به این جک و جوانان منتقل کنی اثر نمیزاره .حالا گوش کن عزیز جان . جای آب دهن تو خود دهنه . اسمش روشه . آب دهان . البته قورتش هم میتونی بدیا درد نداره...


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها
  • عكس
  • ردیاب ماشین
  • جلوپنجره اریو
  • اریو زوتی z300
  • جلو پنجره ایکس 60

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دلای بارونی و آدرس 43801828511.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 65
بازدید ماه : 212
بازدید کل : 55187
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



تصادفی -->


کد آهنگ http://gfx.parstools.com/gifanimations/smilies1/smilies1-parstools-26.gif

کد آهنگ
آخرین اخبار نتیجه جستجو - پیشنهاد مایکروسافت به یاهو - اولین همایش تخصصی IT - اتصال پرسرعت شعب بانک - تأثیر انتشار XP SP3 بر فروش ویستا «ادامه اخبار» دریافت کد از abctools.ir انتخاب